مرا ببخش
که گاه وبیگاه دلم هوای ترا می کند!!
مرا ببخش
که چشم هایم، هنوز منتظر است تا تو بیایی...
مرا ببخش
که یادداشت های روزانه ی صفحه ی دلم
با مداد خاطرات تو نوشته می شود..
مرا ببخش که هنوز
دیوانه وار دوستت دارم...
مرا ببخش که وقتی سرم داد زدی که برو
که نمیخواهمت ماندم و نرفتم...
مرا ببخش که تو را با دیگری عوض نکردم
مرا ببخش که ماندم و شکستم اما تو را نشکستم
مرا ببخش که دوستت داشتم و دارم...
مرا ببخش که رفتن را بلد نبودم...
گفتی از دوست داشتنم از عشقم
از بودنم اذیت می شوی...
خنده دار است آخر این روزها همه در به در عشق اند
و تو فراری از آن...
باشد سعی میکنم آنجور باشم که تو میخواهی
دیگر نه تماسی نه دل تنگی
آری ! اینجور بهتر است.
همان می شوم که تو میخواهی
نه! یادم نبود که تو مدتهاس مرا نمیخواهی
به هیچ شکلی مرا نمی خواهی...
مرا ببخش که اینگونه به تو دل سپردم و از تو نوشتم...
مرا ببخش که مثل تو نبودم و تلخ و سرد
مرا ببخش...
نظرات شما عزیزان: