مـــــن و تـــــو در آغــــوش هــمـــ ، دســتانـــت را
میــــفشـــــارمـــــ
تــــــو مــــرا میـــبوسیــــ و مـــن تــــو را در آغـــوش خـــودمــــ
میــــفشــــارمـــــ
گــــرمای آغـــــوش تـــــــــــــــو !!
ســـــر میـــــگــذارم بــــر روی شــانــهــ هـآیـــت
هنوز هم عاشقانه هایم را عاشقانه برای تو مینویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف میزنم..
هنوز هم باوردارم عشق ما جاودانه است..
این روزها دیگر پشت پنجره مینشینم و به استقبال باران میروم.
میدانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
میدانم یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمیگردد..
میدانم تمام میشود و ما رها میشویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی..
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
من این شب زنده داری را دوست دارم

عشق را دردیست که جز عاشق نداند چیست
عشق را زجریست که جز معشوق نداند چیست
عشق را طعمیست که جز عاشق و معشوق کس نداند چیست
قلبم برای تو ؛
ای وسعت قدم های باران ،
ای پاکی ات به اندازه شبنم اشکی روی گونه هایم ،
برای تو که بی تو منی وجود ندارد...
دوست دارم بنوازم تن سیمین تورا
زیردندان بفشارم لب شیرین تورا
من به دیوانگی عشق توافسانه شدم
عشق گفتی و من از عشق تو دیوانه شدم
بیا قراربگزاریم كه ......
هیچ وقت باهم قراری نداشته باشیم!
بگذارهمیشه اتفاق بیافتد!
اینطور بهتراست من هرلحظه منتظر اتفاقم!
منتظریك اتفاق كه " تو" را به " من" میرساند.
آسمـان هـم کـه بـاشی
بـغلت خـواهــم کـرد …
فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش
هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …
پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو
دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟
اکنون که قلبم شوق دیدار تو را دارد
و حس زیبایی به نام "پرواز به سوی تو" در من جاریست،
می خواهم که لحظه لحظه ی زندگیم بوی تو را داشته باشد.
دوست دارم تا محنت های این دنیای تاریک را پشت سر بگذارم
و به سویت پرواز کنم،
به سوی تو که آرام بخش قلب ناآرام و تنهای منی
مــَن خــوشـبـَخــتــَم!
وَ ایـــن یــَعنــے خــُدایــے دارَم ڪـﮧ بــﮧ وَقــتـش . . .
دامَنــے مـے پــوشــَد قــَدر تــَمــامــ دلــتـَنـگــے ـهایــَم
وَ لــَحـظــﮧ اے دیــگـــَر ســیـنـه اے دارَد اَمــن وَ مــَردانــِﮧ !!!!
عاشقونه برات می نویسم از بی کسیم
خبر می دم بهت از قصه های دلواپسیم
چشم من به چه شوقی به هوای تو بارونیه
تپش قلب من فقط با یاد تو موندنیه
من همیشه با تو هستم
تو رو از جون می پرستم
من فقط با تو می تونم
توی این دنیا بمونم
عشق تو برای قلبم اولین و آخرینه
تویی تنها همزبونم که همیشه نازنینه
اگه ده سال اگه صد سال شب و روز با تو باشم
تو واسم هنوز همونی که همیشه نازنینی