
سلام باران
با آنکه زاده ابری سیاه و دلتنگ هستی
اما چه با طراوت و روح انگیزی!
با دیدنت فهمیدم میتوان از
دل سیاهی سفیدی نیز طلوع کند
همانطور که از شب روز زاده میشود
پس ایمان دارم از دل این دلتنگیهای امروزم
نظارهگر فردایی روشن خواهم بود
چه لذتی داره
اونی که با همه وجودت دوسش داری
یهویی صدات کنه بگه
عشقم
عاشقـــــــــتم.....!
هیچ وقت با کسی که دوسش داری
.
طولانی قهر نکن ....
.
چون
.
بی تو زندگی کردن و یاد می گیره ...!!!
دیشب زدم چه بال و پری در هوای تو
ای لحظه های سبز دلم مبتلای تو
تو نوبهار من شده ای در خزان غم
گرم و پر از شکوفه شوم در هوای تو
با من بخوان ترانه باران و پنجره
این باغ پر شکوفه شده از دعای تو
این شادی تو شیطنت و خوب بودنت
آن راز چشمهای شب ابتدای تو
من آدمم ولی تو گمانم فرشته ای
پر میکشم به قاف تو با بالهای تو
پس میدهم تمامی باغ بهشت را
با حوریان باکره اش در ازای تو
این روزهای با تو برایم غنیمت است
دارد عجیب میشود این ماجرای تو...
به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید
به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید
به باد گفتم عشق چیست؟ وزید
به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید
به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد
و به انسان گفتم عشق چیست؟
اشک از دیدگانش جاری شد و گفت دیوانگیست!!!
یک یادگاری ،
یک لحظه باور ،
یک نگاه ،
یک لحظه با تو بودن ،
تنها کلماتی است که در این سال ها در ذهنم نقش می بندد
و این تنها عهدی است میان باور من و دستانتو
من که تنها تو را دارم.
از تمام دار دنیا فقط تو را می خواهم.
تو تنها آرزوی من هستی….
به اندازه ی تمام آرزوهایم که تنها تویی ;
به اندازه ی تمام دنیایی که می خواهم دنیا نباشد و تنها تو برای من باشی ;
به اندازه ی همان تنهایی که یا تنها با تو هستم یا تنها به یاد تو هستم ;
دوستت دارم
چه رســـم جـــالـبــ ــی اســ ــــــتـــ...
مـ ـحـبتت را مـیـگـــذارنـد پـای احـتـیـاجـت...
صــداقــتـت را مــیـگــ ــذارنـد پـای سـادگـیت...
ســ ـکــوتـت را مــیـگــذارنـد پـای نـفـهـمـیـت...
نـگـرانـیـت را مـیـگـذارنـد پـای تـنـهـایـیـت …
و وفــــاداریـت را پـای بــی کــ ـسـیـت …
و آنــقــــ ـــدر تکـــــ ــرار میکـــــنند که خـــــودت بـاورت
مـیشود که تنهایی و بی کــ ـــس و محتاج ...
عشــــ ــــقــــم: دسـتاتو فرو کـــــنی لای موهـــامو بگی:
امـــــ ـــروز دلــــ ـــم واســ ــه داشـتنت پر که نه...پر پر میزنه
واســه بـودنـت...
بغل کــــردنت...
اینکـــ ــــه ســرمـو بـذارم روی شــونه هـاتو
مال خودمــــ ـــــی
بـعـد ببینی کــ ـــه چه جــوری بـا هـــمـین دو سـه حـ ـــرف تو آروم میشم
...امـــ ــــروز دلم خیلـــ ــی امنیت تورو میخواست....خیلـ ـــی ..!!
عــیـب نـداره !!
عـیـب نـداره کـــ ــــه " تـــنـــهـــایـ ــی "...
عـیـب نـداره که شـبـا بـدون " شـ ـــب بــخــیــر عــشــقــت "
می خوابی" ...
عـیـب نـداره کـــ ــــه جـــمـله ی "دوســتــت دارم " رونمیشنوی ...
عـیـب نـداره کـــــــه دلـش دیـگــ ــه بـرات " تــنــگ " نـمـیشه ...
عـیـب نـداره زیـره بـارون بـدون اون ، باید " تــنــهــا " خیس شی ...
عـیـب نـداره اونـیـکــ ــه گــــفـت تـا آخــــ ـــــرش بـاهـاتـه الان نیست که" درد " هاتو
بهش بگی
یه روزی
"اونــیـکــ ـــــه قــــ ـــــدر تـورو نـدونـست یـه روز تـوو حســـــرت داشـتـنـت مــیسوزه
واقـــــعا عـیـب نـداره؟؟؟!!!

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...
وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست به حرفهايم گوش کند،
وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است،
وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم... وقتي تمام
عزيزانم با من
غريبه مي شوند...
و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند... وقتي
تمام عالم را
قفس مي بينم...
بي اختيار از کنار آنهايي که دوسشان دارم...
بي تفاوت مي گذرم...
بـاران کـه می بـارد دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود
راه می افـتم ... بـدون ِ چـتـر ...
من بـغض می کنـم
آسمـان گـریـه ....
چیزی
به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است...
خیالت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببند
یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است