وحدس ميزنم كه تو مرا رها ميكني
و قلب كوچك مرا به غم خراب ميكني
چه سخت مينهي قدم براي آمدن به من
ولي براي رفتنت عجب شتاب ميكني!!!
براي من هميشه تو پر از شكوفه بوده اي
و تو فقط دل مرا ز غم كباب ميكني....
و از غم نگاه تو شب وسحر نخفته ام ...
بدون هيچ غصه اي چه خوب خواب ميكني!
نميكني وفا به كه شكايت تو را كنم؟؟؟
براي خود دل مرا هميشه آب ميكني..
دلتنگی...دلتنگی...دلتنگی...
آدم که دلتنگ میشود...چه فکرها که نمیکند...
چه اندیشه ها که در خیال خود ندارد...و چه رویاها...
که گاه خنده را طرحی می کند بر لبان...
و گه غم را بغضی میکند شکسته در سینه
تا در پی بهانه...
قطره اشکی جاری شود بر گونه ها
زندگی، ارزش آنرا دارد که به آن فکـر کنی
زندگی، ارزش آنرا دارد که ببویی اش چوگل، که بنوشی اش چو شهد
زندگی، بغض فـروخورده نیست
زندگی، داغ جگـــر گـــوشه نیست
زندگی، لحظه دیدار گلــی خفته در گهــــواره است
زندگی، شوق تبسم به لب خشکیده است
زندگی، جـــرعه آبی است به هنگامه ظهـــر در بیابانی داغ
زندگی، دست نوازش به ســر نوزادی است
زندگی، بوسه به لبهای گلی است که به شوقت همه شب بیدارست
زندگی، شـــوق وصال یار است
زندگی، لحظه دیدار به هنگامـــه یاس
زندگی، تکیه زدن بر یــار است
زندگی، چشمه جــوشان صفا و پاکـــی است
زندگی، مـــوهبت عرضه شده بر من انسان خاکـــی است
زندگی، قطعه ســرودی زیباست که چکاوک خواند
که به وجدت آرد به ســــرشاخه امید و رجا
زندگی، راز فـروزندگی خورشید است
زندگی، اوج درخشندگـــی مهتــاب است
زندگی، شاخه گلی در دست است که بدان عشق سراپا مست است
زندگی، طعــم خوش زیستن است، شور عشقی برانگیختن است
زندگی، درک چرا بودن است، گام زدن در ره آسودن است
زندگی، مزه طعم شکلات به مذاق طفل است
به، چقدر شیـــرین است
زندگی، خاطــــره یک شب خوش، زیـــر نور مهتاب،
روی یک نیمکت چـــوبی سبـــز، ثبت در سینـــه است
زندگی، خانه تکانی است. هر از چندگاهی از غبار اندوه
زندگی، گـوش سپردن به اذان صبح است که نوید صبـح است
زندگی، گاه شده است خوش نیاید به مذاق
زندگی گاه شده است که برد بیراهم
زندگی، هر چه که هست، طعـــم خوبی دارد، رنگ خوبــــی دارد
زندگی را باید، قدر بدانیم همه
گاهي ، وقت خداحافظي از کسي
خواسته يا ناخواسته ميگيم : « مواظب خودت باش ! »
مواظب خودت باش يعني فکرم پيش توئه !
مواظب خودت باش يعني برام مُهمي !
مواظب خودت باش يعني نگرانتم !
مواظب خودت باش يعنی دوستت دارم !
مواظب خودت باش يعني به خدا مي سپارمت !
مواظب خودت باش يعني از الان دلم واست تنگ شده!
مواظب خودت باش يعني... واقعاً مواظب خودت باش..
مواظب خودت باش یعنی: نه تو ... نه دیگری ... پناهم نیست مرا به خودم نسپار ... امانت دار خوبی نیستم
طعم عشق ، یک قطره اشک بود
قطره دلش دریا میخواست. خیلی وقت بود كه به خدا گفته بود.
هر بار خدا میگفت: از قطره تا دریا راهیست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا نیست.
قطره عبور كرد و گذشت.
قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.
تا روزی كه خدا گفت: امروز روز توست. روز دریا شدن. خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...
روزی قطره به خدا گفت: از دریا بزرگتر هم هست؟
خدا گفت: هست.
قطره گفت: پس من آن را میخواهم. بزرگترین را. بینهایت را.
خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: اینجا بینهایت است.
آدم عاشق بود. دنبال كلمهای میگشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ كلمهای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه عشقش را توی یك قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور كرد. و وقتی كه قطره از چشم عاشق چكید، خدا گفت: حالا تو در بینهایتی، عكس من در اشك عاشق است
نقــاش بـاشـی
چـقــدر می گیـری
بیایی و صفحه های سیاه دلم را رنـگ کنی؟
بـعـــد بـرای دیــوار اتاق دلـــم
یــــک روز آفتابی بکشی که نــــور آفتـــاب تا میـانه اتاق آمــــده باشد
راستـــــی مـــن روی صـــورتــم یـــک خنــــــده می خـــواهـــم
نــرخ خـنـــــده که گـــــران نیســــت؟
نفسم را
طوری تنظیم میکنم
که
وقت
بازدمت
دم
من
باشد...................
تلخی
این روزهایم را
ببخشید !
دیگر
قندی
در
دلم
آب
نمیشود!
همین چهار کلمه
آدم به آدم میرسد
به هم که رسیدیم
.
.
.
سیر نگاهت میکنم
لحظه های هستی من از تو پر شده ست
در تمام روز...
در تمام شب...
در تمام هفته...
در تمام ماه...
در فضای خانه .. کوچه .. راه...
در هوا .. زمین .. درخت .. سبزه .. آب
در خطوط در هم کتاب
در دیار نیلگون خواب
...
خوب خوب نازنین من
.
.
.
تولدت مبارک
در ستاره بارانِ ميلادت
میان احساس من
تا حضور تو
حُبابی است از جنس هیچ
از دستان من
تا لمس نگاه تو
آسمانی است به بلندای عشق
تولدت مبارک

روز ميلادت شاید
بهانه ای است
تا از پس این فاصله های خاکی
از پس دریا دریا آب
دستان دلت
آن بی نهایت ترین نهایت عشق را
عاشقانه در دست بگیرم
و گرمای همیشه ماندنت
در اکنون ترین لحظه امروز
و همین امروز
از خورشید حضورت
تابیدن بگیرد!
تولدت مبارک خوب من
حيف حيف كهـ الان اينجـا نيستـــ تا هديهـ تولدش رو بهش بدمـ و نميدونمــ جهـ جورى اين كار رو بكنمـ زمانـى كهـ نمى بينمش امــا مطمئنمـ اون صدامـ رو ميشنوه براى همين فرياد ميزنمــ:
تولـ ـدتــــ مبـاركـــ
امروز خورشید درخشان تر است
و آسمان آبیتر
نسیم زندگی را به پرواز میکشد
و پرنده آواز جدید میسراید
امروز بهاری دیگر است
در روز تولد مهربانترین
در میلاد کسی که چشمانم با حضورش بارانی است
امروز را شادتر خواهم بود
و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد
جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد
تمامی گلها و سبزهها در میهمانی ما خواهند سرود
ای مهربانترین
روزهای زندگی ات هر روز گوارا باد
میلادت مبارک
