دوست داشتن هميشه گـــفتن نيست ٬ گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... !
غـــــريبه ! آی غریبه ...
اين درد مشترک من و توست ٬ که گاهي نمي توانيم در چشمهاي يکديگــر نگــــاه کنيم !
نظرات شما عزیزان:
سلام
ببخش که صفحتو شلوغ کردم
آخه 2تای اولی مشکل آدرس داشتن.gif)
هم وبت قشنگه و هم عکسااااات
.gif)
.gif)
.gif)
ببخش که صفحتو شلوغ کردم
آخه 2تای اولی مشکل آدرس داشتن
.gif)
هم وبت قشنگه و هم عکسااااات
.gif)
.gif)
.gif)
دوش در خواب دیدم خانه یار
پیوسته بود صف مردم بسیار
همهمه شد بر دلم که چیست اخبار
خواستگارند یا که شد حادثه به بار
جمع مرا مهلت پاسخ ندادند
جز چوب سنگ حواله ندادند
بیهوش افتادم بر طریقی
کو آنکه خبر آرد از حبیبی
درد میکشت مرا و فکر یار هم
خبر میشدو نه فرصت دیدارهم
.
.
.
.
.
![]()
![]()
پیوسته بود صف مردم بسیار
همهمه شد بر دلم که چیست اخبار
خواستگارند یا که شد حادثه به بار
جمع مرا مهلت پاسخ ندادند
جز چوب سنگ حواله ندادند
بیهوش افتادم بر طریقی
کو آنکه خبر آرد از حبیبی
درد میکشت مرا و فکر یار هم
خبر میشدو نه فرصت دیدارهم
.
.
.
.
.
دوش در خواب دیدم خانه یار
پیوسته بود صف مردم بسیار
همهمه شد بر دلم که چیست اخبار
خواستگارند یا که شد حادثه به بار
جمع مرا مهلت پاسخ ندادند
جز چوب سنگ حواله ندادند
بیهوش افتادم بر طریقی
کو آنکه خبر آرد از حبیبی
درد میکشت مرا و فکر یار هم
خبر میشدو نه فرصت دیدارهم
.
.
.
.
.
![]()
.gif)
پیوسته بود صف مردم بسیار
همهمه شد بر دلم که چیست اخبار
خواستگارند یا که شد حادثه به بار
جمع مرا مهلت پاسخ ندادند
جز چوب سنگ حواله ندادند
بیهوش افتادم بر طریقی
کو آنکه خبر آرد از حبیبی
درد میکشت مرا و فکر یار هم
خبر میشدو نه فرصت دیدارهم
.
.
.
.
.
.gif)
دوش در خواب دیدم خانه یار
پیوسته بود صف مردم بسیار
همهمه شد بر دلم که چیست اخبار
خواستگارند یا که شد حادثه به بار
جمع مرا مهلت پاسخ ندادند
جز چوب سنگ حواله ندادند
بیهوش افتادم بر طریقی
کو آنکه خبر آرد از حبیبی
درد میکشت مرا و فکر یار هم
خبر میشدو نه فرصت دیدارهم
.
.
.
.
.
.gif)
پیوسته بود صف مردم بسیار
همهمه شد بر دلم که چیست اخبار
خواستگارند یا که شد حادثه به بار
جمع مرا مهلت پاسخ ندادند
جز چوب سنگ حواله ندادند
بیهوش افتادم بر طریقی
کو آنکه خبر آرد از حبیبی
درد میکشت مرا و فکر یار هم
خبر میشدو نه فرصت دیدارهم
.
.
.
.
.
.gif)