دیشب زدم چه بال و پری در هوای تو
ای لحظه های سبز دلم مبتلای تو
تو نوبهار من شده ای در خزان غم
گرم و پر از شکوفه شوم در هوای تو
با من بخوان ترانه باران و پنجره
این باغ پر شکوفه شده از دعای تو
این شادی تو شیطنت و خوب بودنت
آن راز چشمهای شب ابتدای تو
من آدمم ولی تو گمانم فرشته ای
پر میکشم به قاف تو با بالهای تو
پس میدهم تمامی باغ بهشت را
با حوریان باکره اش در ازای تو
این روزهای با تو برایم غنیمت است
دارد عجیب میشود این ماجرای تو...
نظرات شما عزیزان: