دلم گرفته ، تنهای تنهام ...
دیگه نمیدونم کی راست میگه کی دروغ !
همیشه فکر میکنم اصلا خدا کیه ؟
میگم اخه خدا تو مگه بخشنده نیسی مگه مهربون نیسی
پس چرا دوست داری اینقدر بنده هاد سختی بکشن ؟
غصه بخورن ؟
تنها بشن ؟
نه واقعا چرا ؟
میدونم ،
میدونم تو هم که داری اینو میخونی
دلت گرفته
غم داری
تنهایی
ولی اینو نمیدونم که چرا اصلا ...
بی خیال ولش کن
امشبم گذشت مثل همه ی شبای قبل
مبینی واقعا چه جوری داریم دنباله شبا میدویم ؟
نه اصلا فکر کردی چرا همینجور شبا میگذره ؟
این ما هسیم که داریم دنبالشون میدویم
یکی یکی بهشون میرسیم ولی چه فایده
آخرش هیچی نصیبمون نمیشه
وای خدا ، خدا ، خدا ،...
نمیدونی چقدر دلم گرفته ...
ای کاش بر میگشتم به دوران کودکیم
تو میدونی چرا من بزرگ شدم ؟ ...
نظرات شما عزیزان: