زیر بارون
تاريخ : دو شنبه 27 / 12برچسب:, | 20:30 | نویسنده : m_a

دوست داشتم زیربارون گرمی دستاشو حس میکردم

وهنوز توی خیالم منتظر اون لحظه می مونم

                                                                                     
 

 

میدونی چرا بارون و دوست دارم؟

چون خاطرات تو رو برام زنده می کنه

یادت میاد اون شبی که ساعتها توی شهر خلوت زیر بارون قدم میزدیم؟

گفتم دوست دارم زیر بارون خیس بشم ، لبخند زدی و سر تکان دادی

بی تفاوت گذشتی

پشت سرت آرام و آهسته می آمدم ، نگاهم به تو بود تا بلکه برگردی و با من قدم بزنی

اما گذشتی و کمی از من دور شدی

هرچند حضورت پیش من بود اما دلت جای دگر بود

اشک توی چشام حلقه زد و پرده ای بین من و تو حائل کرد

زیر بارون گریه کردم تا اشکامو نبینی

یک دفعه به خودم اومدم دیدم از من خیلی دور شدی

دوان دوان به سوی تو آمدم تا خودم و به تو برسونم

اما افسوس ......

ای کاش می تونستم قلبم و به قلبت برسونم

میدونی زیبایی بارون به چیه ؟

می دونی چرا بارون و دوست دارم ؟

چون تنها پوشش دهنده اشکهای تلخ عشقه



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: